حضور استاد کمالان هوت در مجتمع آموزش عالی ایرانشهر
http://irapic.com/uploads/1215012726.jpg
بلوچستان
نام بلوچستان در کتیبههای بیستون و تختجمشید داریوش بزرگ هخامنشی، ماکا یا مَکَه آمده است و ایالت چهاردهم بوده است.بلوچستان را در زمان ساسانیان، کوسون میگفتند اما کهنترین نام آن همان ماکا یا مک میباشد که هرودت آن را مِکیا یا مکیان خوانده است.نامهای ذکرشده تا پس از اسلام در میان مردم معمول بوده است، زیرا در سدهی نخست هجری قمری که عربها بر این سرزمین دست یافتند، مکران نام داشت. بدین ترتیب سدهها این سرزمین مکران نامیده شده است و جهانگردان عرب هم به نام مکران از این ناحیه یاد کردهاند.به باور برخی مورخان، بلوچها در گذشتهی بسیار دور ازمناطق دیگر به مکران مهاجرت کردهاند و از این زمان به بعد نام بلوچستان از آنان ماخوذ شده است.
زبان
مهمترین زبان جنوبشرقی ایران، زبان بلوچی است که آن را بهخاطر گونهی کهن بسیاری از واژگان، باید از زبانهای مهم ایرانی شمرد. زبان بلوچی با زبان پهلوی اشکانی و نیز پهلوی اوایل دورهی ساسانی نزدیک است.زیرا در اثر سختی رفت و آمد در همهی سدههای گذشته و همچنین نبود آمیختگی با دیگر گویشها، صورت اصلی کلمهها در این زبان پیوسته بدون دگرگونی مانده است.
زبان بلوچی از نظر زبانشناسی و نیز شناختن ریشهی بسیاری از واژهها و سابقهی برخی اصطلاحهای رایج در زبانفارسی، از منابع مهم بهشمار میرود و میتوان آن را به دو بخش زیر تقسیم کرد:
1- بلوچی شمالی یا سرحدی: این گویش در نواحی زاهدان، خاش و سیستان متداول است.
2- بلوچی جنوبی: در ایرانشهر، سراوان،سرباز و چابهار بدان سخن گفته میشود که با وجود تفاوت در بیشتر واژگان، برای افراد هر دو دسته قابل تشخیص است.
نژاد
پژوهشگران بر این باورند که آریاییها در روزگاری بسیار کهن در دشت پامیر، آسیای میانه، ارمنستان، ارتفاعات کارپات، ساحلهای رود دانوب پایین، آلمان، اسکاندیناوی و بهبیان دیگر در شمال اروپا و آسیا زندگی میکردهاند.
بعدها یعنی حدود 4000سال پیش از میلاد، در اثر زیادشدن جمعیت و یا برخی علتهای دیگر، از این سرزمینها بهمهاجرت پرداخته و هر دسته از آنان بهجانبی رهسپار شده و در آن اقامت گزیدند.
گروهی از این قبیلهها از راه خوارزم بهسوی بلخ و پیرامون آن سرازیر شده و در حدود شرقی و شمالشرقی ایران کنونی ساکن گردید. بعدها همین گروه بهسوی غرب پیش آمد و بهشعب و قبایل گوناگون بخش شدند.
شاهان هخامنشی، بخش اعظم این سرزمینها و اقوامی را که در آن زندگی میکردهاند به زیر فرمان خود درآوردند. در برخی از کتیبههای داریوش از جمله کتیبهی بیستون که در آغاز سال 520 پیش از زایش یهفرمان وی در صخرهای از کوه بیستون کنده شده از ایالتهای 23گانهی هخامنشی از جمله ماکا(بلوچستان )نام برده شده است
بیتردید قوم سختکوش بلوچ نیز از همین اقوام آریایی جدا شده و پس از گذشتن از بخشهای شمالی بهناحیهی جنوب آمده است. در این مورد نزدیکی زبان بلوچی به زبان باستانی اقوام مادی، موید این نظر است. با توجه به بررسی و اندازهگیریهای انجام شده توسط دانشمندان نژادشناس از درازای بدن همهی طوایف و قبایل از جمله مردم بلوچستان، آشکار شده است که مشخصات نژادی بلوچها و آریاییان کاملاً شبیه و یکسان بوده و درنتیجه قوم بلوچ، ایرانی نژاد و همانند کُرد، لُر ، فارس، آذری، تاجیک و... شعبهای از نژاد آریایی میباشند
بلوچها، قامتی بلند و کشیده دارند که میانگین درازای آن به 170 و در حداکثر آن، به 190 سانتی متر میرسدهمچنین سروصورتی پهن با موهای بسیار، جمجمهای بزرگ به اندازهی 80-81 و بینی کشیده و چشمانی درشت که از ویژگیهای طبیعی و ایرانی بودن آنها است
هست ات یک روچی یک روزگاری و هست ات یک کلّگی دورین . ای کلّگَی یک کِرّیا ، یک دهکانی هست ات که آییا شپ و روچ وتی زمینانی سرا کار کُت. آییا وتی زمین گون گوکان ننگار کت انت. اگر آیی یک جاهی روگیگ ات ، گرا وتی اسپی زین کت و رهادگ گپت. آییا لهتی پس و مُرگ هم هست ات. همی سَوَبا آییا یک دارین پیتیی جور کتگ ات و یک کرِّیا ایر کتگ ات و وتی اسپ و گوکانی کاه و کدیم وپه مرگان دانی ایر کتگ انت.
بلَی دور بدل بیت انت دهکانا وتی اسپ، گوک، پس و مُرگ بها کتنت. آییا وتی زمین گون تراکتورا ننگار کتنت ، آییا په وتی رو و آیا، سواری ماشینی زورتگ ات. آییا دارین پیتی هچ پیما کارمرز نکت و ای هُردین بَچلُکانی هر روچ لیبجاه بیتگ ات.
مدّتی رند بچلکان هم دن و شهرانی لیب یله کت و دگه دهکانَی زمینانی سرا نشُتنت . ، بلکین وتی لوگانی تها نشت و گون اتاری و دگر ور ورین تی وی گیمان دلگوش بیت انت . چد و رند هچ کس دارین پیتیَی نیمگا نشت . پیتی دپ بری گواتا پچ کت و بری بند .
یک روچی یک نرین مُشکی لاپَی شوهاز ات و سری مان همی پیتیَی کرّ و گوران کپت و گون مادگین مشکی که آ هم لاپا شوهازا ات دیکی وارت . ای مادگین مشکَی شومزین چم و اسپتین پوست هنچو شوک و دولدار ات انت که نرین مُشکَی هوش چه سرا شت . آهان گون یکّادگرا گپ و تالی کت و پجّار بیت انت و دمانی رند هوریگا لیبا لگت انت. لیب کنان و لیب کنان آهانی سر پیتیَی تها کپت ، بلَی آهان هچ سار نیست ات و چه گلا بال ات انت.
اناگها یک ترندین گواتی کش ات و پیتیَی دپیگ گون مزنین تواریا بندگ بیت. هر دویین مشکان چه توارا تُرسِت و هر یکیا وتا یک کنجیا چیر دات. رندترا آهان تهاریَی توکا یکدگرا شوهاز کت و در گپت،بلَی در کپگَی راه اِش هچ نیمگا ندیست . آهان زانت که پیتیَی تها بندیگ بیتگ انت و سکّ باز نگران بیت انت . شرین گپ اش ات که مشکانی وراکی پیتی تها هست ات و آهان شدیگی نَکشِّت.کم کم آهان آدت کت و یک هورین زندی بنگیج اِش کت. دیری نگوست که آهان بازین چکّ و چوریگی بیت و گل و شادان بیت انت . آهان پهک شموشت که چه پیتیا دن یک دگه دنیایی هست انت و رژن و روشناییی هست.سالانی سال گوست انت و مشکانی زندَی تها هچ پیمین بدلییی نیاتکگ ات. آهان گون پیتیَی تهَی تهارین و بی چست و ایرین زندا هیل کتگ ات و ای زانت و پهم هم نیست ات که په زندَی گوازینگا دگر ور و پیم بیت کنت . آ دوین مشکان که رژن و روشنی دیستگ ات پبر بیتگ و مرتگ ات انت. بلَی هنچوش که گوشنت هچ چیز ابدمان نه انت و روچی نه روچی زلور هر چیز بدل بیت. گرا مشکانی بی چست و ایر ین زندَی تها یک مزنین اری کپت. ای ارَی سوب ایش ات که یک هُردکین مشکیا رند په رند چه مستر و کماشین مشکان هنچین جست کت که کماشین مشکان هچ دابین پَسوی نیست ات. هبرَی بندا هردکین مشکا جست کت : بارین دن چه ای پیتیا دگر دنیایی هست . بارین دن چه ای پیتیا دگر مشک هست ؟ اگان هست آیانی زند چون انت؟ بارین چه ای پیتیا در کپگ بیت؟ و دگه بازین همی ورین چست و پرس که هچ کسا پسو دات نکت انت . چوناهی کسا هم نزانت انت پرچی که آ دوین مشک مرتگ اتنت آهان گون هچ کسا، روچ و روژنَی باروا گپ نکتگ ات .
مستر و کماشین مشک باز رندا هردکین مشکَی بازین جستان نگیگ بیت انت. پرچی که آهان په وتا نامی در کتگ ات و مشکانی زانوگر و کواس زانگ بیت انت. بلَی هردین مشکَی چستانی جوابش نزانت انت . ای بی جوابیا دگر بازین مشکی هم دو دل کتگ ات و کماشی مشکانی گپانی منّگا هب نه ات انت .
ای روگ ات که دگر اری به بیت بلَی کماشین مشکان زوت زوتا هکم دات که هچ کسا هک نیست گون هردکین مشکا گند و نند و گپ و تران بکنت و جار اش جت که هردکین مشک گنوک انت.
چوناهیا هردین مشکا پیسرا هم بازین هبّ و واهگی په دگرانی مچلس و دیوانا نیست ات بلَی چد رند آ پهک تهنا بیت و آییا بازین وراک هم نه وارت . آ چه وتی بازین پگر و کم وراکیا سک لاگر بیتگ ات. هردین مشک مدام رژن و روشنیَی باروا و چه پیتیا دن دگه دنیاییَی باروا پگر کت . آییا یک کُنجی گچین کتگ ات و ای سر و آ سر شت و آتک.
چه ای هالاتان بازین مدّتی گوست و مشک بازین رو آیان پیتیَی دار هما جاگاها چیکّینتگ ات و پهک نازرک کتگ ات. یک روچی چه همی چیکّتگین جاها اندازه سیچّینی سری یک تُنگی زاهر بیت و چه همی تونگا روچَی برانزی پیتیَی تها آتک. وهدی که هردین مشکا روچَی برانز دیست. آیی هیران و هبکه بیت بلَی آییا زانت که ای یک نوکین چیزّی و سکّ باز گَل بیت. آیی گون وتی نزورین دست و پادان هردکین تونگَی کِرّ و گوران کؤچَگا لَگّت و تونگی کدر وتی جونا مزن کت. و اشتاپ اشتاپا چه پیتیا در آتک.
آ دگر مشکان هچبر هردین مشکَی نیمگا نه چار ات و همی سوبا آهان نه دیست که هوردکین مشک چه پیتیا در کپت. وهدی که آهان سار کت و هردین مشک اِش شوهاز کُت گرا هما تنگ اِش دیست. آهان مستر و کماش هال دات انت که هردکین مشکا پیتی تُنگ کتگ و در کپتگ. مستر و کماشان زوت زوتا هکم دات که تنگ بندگ ببیت . پیش چه تونگَی بندگا دگر لهتی مشکا لوتِت که چه پیتیا در بکپنت بلَی کماشان آهانی جَنَگ و بندی کنگَی هُکم دات. رند ترا آهان جار جت که شر زاننت که دن چه پیتیا هچ نیست انت و هردکین مشک یک دو روچَی تها چه شُد و تُنّا مریت . هور گون ای جارا هُکم دیگ بیت، که هچ کسا هک نیست انت هردکین مشکَی زندَی باروا، جستانی باروا، و در کپگَی باروا گپ بکنت.
آهانی دنیا چش تینّا سیاه ات. پدا هم آهان نه لوتت که آ هالات بدل ببنت . بلَی هردکین مشکا وتی پسو رستنت و آییا دن چه پیتیا گون روچَی روشناییا، گلانی زبادین بُوا ، کورانی تچوکین آپا و گون شپانی پر استارین آزمانا نوکین زندی بنگیج کت.
نوهان بلیده - ساربوگ
کشورهای مختلف جهان زبانها و گویشهای رایج در کشورشان را نشانه غنی بودن فرهنگ خود میدانند و از معرفی آن زبان یا لهجه خاص به جهانیان از هیچ کوششی دریغ نمیکنند شناساندن آداب و رسوم هر قوم و ملتی میتواند نمایانگر تاریخ آن قوم و ملت باشد .علاوه بر این کشورهایی در جذب گردشگر موفق بوده اند .که از شناساندن آداب و سنن جوامع خود به جهانیان دریغ نکرده اند متاسفانه در ایران مسئله کاملا متفاوت است حکومت جمهوری اسلامی ایران زبانهای زنده کشورمانند بلوچی,کردی,عربی . ترکمنی و آذری را گویشهای محلی می نامد هدف از به کار بردن گویش محلی به جای این زبانهای زنده میتواند معرفی کردن زبان فارسی به عنوان تنها زبان زنده ایران به جهانیان باشد .البته این سیاست رژیم متاسفانه با پیشرفت هایی همراه بوده است بطوریکه اکنون زبان بلوچی با کلمات فارسی (گجری)زیادی آمیخته شده است.این کلمات را میتوان به عنوان خطری بسیار بزرگ برای زبان بلوچی به حساب آورد. خوشبختانه هموطنان کرد اهمیت فراوانی برای زبانشان قائل میشوند اغلب سخنرانان کرد در سخنرانی هایشان از زبان کردی به جای زبان فارسی استفاده می کنند متاسفانه در بلوچستان کسی توجه زیادی به این خطر بزرگ نمیکند علماء بلوچ همواره در سخنرانیهایشان زبان فارسی را بر زبان مادری خودشان ترجیح میدهند آنها دلیل سخنرانی خود به زبان فارسی را عدم درک زبان بلوچی توسط حاضران در جلسه عنوان می کنند. زبان . لباس و سنی بودن از افتخارات ما بلوچهاست چرا باید به خاطر حضور یک برادر افغانی یا فارس که به زبان فارسی تکلم میکند. دریک جلسه چند هزار نفری مثل نماز جمعه سخنرانان ما زبان اکثریت(بلوچی)را بر زبان فارسی ترجیح دهند؟
به نقل از آژانس خبری تفتان